#استاد_قرائتی
يك كسى يك سيب برداشت و گفت من با اين سيب آبروى امام صادق(ع) را میریزم. گفتند: چه كار میکنی؟ گفت: من میگویم اى امام صادق! این رزق من هست يا نه؟ اگر گفت رزقت هست، لگد میکنم. اگر گفت رزقت نيست، میخورم. هرچه امام گفت، من ضدش را انجام میدهم. آن وقت آبروى امام میریزد و امام رسوا میشود. گفتند: باشد. سيب را برد پهلوى امام صادق و گفت: آقا اين رزق من هست يا نه؟ امام به سيب نگاه كرد و يك خورده هم به قيافه ايشان نگاه كرد. نگاه به سيب، نگاه به قيافه. بعد فرمود: اگر از گلويت پايين رفت، معلوم میشود كه رزقت بوده است.
اين در فكر بود كه چه كار كند؟ يعنى گاهى وقت ها حرص میزند و پول هم جمع میکند، اما از گلويش پايين نمیرود. رزقش نيست. رزق اين نيست كه آدم دارد. داشتهها رزق نيست. كاميابى ها رزق است. خيلى ها دارند و كامياب نيستند، خيلى ها ندارند و كامياب هستند. و لذا شما بگو:
خدايا يك همسر خوب به من بده! نگو خدايا پولم بده، كه همسر خوب پيدا بشود. خوب! به خدا بر میخورد. چون خیلیها هستند بدون پول همسر خوب گيرشان میآید، خیلیها بهترين جهازيه را درست میکنند، بهترين خانه ها را هم میسازند، همسر خوب گيرشان نمیآید
ادامه دارد....
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e