حاجقاسم به کدام زن لقب «چریک پیر» داد؟
مرحومه «حاجیه زهرا اسدی» یکی از شیرزنان استان کرمان و شهر خانوک زرند است که در طول جنگ تحمیلی در پشت جبههها کارهای بزرگی انجام داد و حاجقاسم به وی لقب «چریک پیر» را داد.
✍محبوبه سعیدی: نقش زنان در تاریخ کشورمان و به ویژه در دوران دفاع مقدس نقش مهم و بیبدیلی بوده و همواره در همه کارها و فعالیتها دوشادوش همسران و برادران خود حضور داشتهاند.
استان کرمان در طول هشت سال دفاع مقدس، ۵۲ زن رزمنده و بیش از ۱۵۰ هزار مادر رزمنده داشت که بیشتر در پشت جبهه نقش خود را ایفا کردهاند.
مرحومه «حاجیه زهرا اسدی» معروف به «چریک پیر» یکی از شیرزنان استان کرمان و شهر خانوک زرند است که در طول جنگ تحمیلی در پشت جبههها کارهای بزرگی انجام داده است و در طول این سالها یار و یاور رزمندگان بوده است.
راهی که دختران این شیرزن و زنان ولایتمدار خانوکی ادامه دادند و طی سالهای گذشته، گردان زنان خانوک در ایام اربعین به کربلا اعزام شد و نان زائران امام حسین(ع) را تامین میکردند، همچنین این شیرزنان در سیل سال گذشته نیز با پخت نان به یاری سیل زدگان شتافتند.
حاجیه زهرا اسدی مادر «شهید محمدجواد»، «جانباز علی و آزاده سلمان زادخوش»، مادربزرگ «شهیدان جابر و مهدی مهدوی» و همچنین «مادرخانم شهید محمد اسدی» است.
فاطمه زادخوش فرزند مرحوم اسدی که خود مادر دو شهید «جابر و مهدی مهدوی» است در گفتگو با خبرنگار فارس در کرمان اظهار داشت: جابر کلاس یازدهم بود که عضو سپاه شد و مهدی کلاس دهم در هنرستان اقبال کرمان ثبت نام و مشغول به تحصیل شد و به دلیل اینکه سنشان کم بود و نمیتوانستند در جبهه حضور بیابند، شناسنامههایشان را دستکاری و سنشان را افزایش دادند تا به جبهه بروند.
مادر شهیدان مهدوی عنوان کرد: هر دو پسرم در عملیات شلمچه و در کنار هم شهید شدند و در زمان شهادت جابر ۱۷ سال و مهدی ۱۶ سال سن داشتند و هفت سال مفقود بودند که بعد از هفت سال برایم یک مشت استخوان آوردند.
زادخوش تاکید کرد: من ناراحت نیستم که فرزندانم شهید شدهاند، کاش ۱۰ پسر دیگر داشتم که همگی را تقدیم انقلاب و اسلام میکردم.
زادخوش گفت: در زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد مادرم بیش از ۵۰ سال سن داشت، شش ماه بعد از شروع جنگ تحمیلی، برادرم حاج علی به همراه تیپ ثارالله در جبهههای جنگ حضور داشتند و مادرم نان بربری برای برادرم به جبهه فرستاد.
💢
درخواست حاج قاسم برای پخت نان بربری برای جبهه
این مادر شهید عنوان کرد: سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی پیش برادرم میرود و او داخل یک نایلون نان بربری میریزد و به حاج قاسم میدهد و میگوید «نان خانوکی بخورید از آب گذشته است».
وی بیان داشت: زمانی که حاج قاسم نانها را میبیند میگوید: «حاج علی این نانها را از کجا آوردی، جواب میدهد مادرم این نانها را پخته و برایم فرستاده است»، حاج قاسم میگوید «میتواند نان برای جبهه بپزد؟»، حاج علی میگوید «شما فرمان بدهید آنها اطاعت میکنند».
برادرم به مادرم میگوید: حاج قاسم گفته شما میتوانید نان برای جبهه بپزید؟ مادرم در جواب میگوید هر کاری که شما به من بگویید انجام میدهم و در این زمینه کوتاهی نمیکنیم و از حالا من فرمانده خانوک هستم.
وی با اشاره به اینکه بعد از صحبتهای مادر با برادرم، مادر کار پخت نان را شروع کرد، عنوان کرد: آن زمان به دلیل اینکه آرد و چوب فراوانی در خانوک وجود نداشت، مادرم یک چفیه به گردن خود انداخت و شروع کرد به رفتن درب خانههای مردم خانوک و گفت هر کسی گندم، آرد و چوب دارد را به تکیه امام حسین(ع) بیاورد و مردم هم آرد و گندمی که موجود در خانههای خود داشتند را به تکیه آوردند.
زادخوش افزود: حدود ۸۰ تا ۹۰ نفر از اهالی خانوک اعم از زن و مر و بچه در تکیه امام حسین(ع) حضور پیدا کردند و خانمها شروع به پاک کردن گندمها و آقایان هم چوب مورد نیاز که از باغهای پسته خانوک جمعآوری شده بود را برای پخت نان بربری آماده میکردند.
💢
بسیج کردن اعضای خانواده برای جمعآوری هیزم
فرزند ارشد چریک پیر گفت: مادرم همه فرزندان خود را در روزهای جمعه برای جمعآوری هیزم برای تنورها به باغهای پسته میبرد و چوبهایی که از قبل بریده شده بود را جمع میکردیم و با کامیون برادرم آنها را برای پخت نانبه خانوک میآوردیم و چوبها را درب خانههایی که تنور داشتند تقسیم میکردیم.
وی بیان کرد: مادرم زمانی که میخواست نان برای جبهه بپزد به خانمهای خانوک اعلام میکرد که صبح زود در یکی از خانه اهالی خانوک، جمع شوید تا آردها را خمیر کنیم و نان بپزیم.
فاطمه زادخوش ادامه داد: زمانی که خمیرها آماده میشدند به منازلی که تنور داشتند برده و در آنجا نانهای بربری پخته میشد.
@Fahma_KanoonTaha