🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 ❗️ 💢 خیلی زیبا حتما بخونید😍😍👌👌👌 🌀شخصی کنار جوي آبی 🌊 نشسته بود، ديد سيبی 🍎 بر روی آب می آيد، دست برد و سيب را برداشت و خورد. بعد از خوردن سيب به فکر افتاد که اين سيبی که خوردم از کجا بود؟ از کدام باغ بود؟ 🤔 رفت تا به باغی که سيب از آن بود، رسيد. وقتی صاحب باغ را پيدا کرد از او سئوال کرد: من سيبی از روی آب برداشتم و خوردم و بعد فهميدم که سيب از باغ شما بوده است 🙂. نزد شما آمده ام که مرا حلال کنيد يا آنکه قيمتش را بپردازم. صاحب باغ در جواب گفت: اين باغ فقط از من نيست 😒، ما چهار برادريم و من سهم خودم را به شما بخشيدم. گفت: بسيار خوب، آن سه برادر کجا هستند، جواب داد: ✅ دو تا ديگر از برادرانم در ايران هستند و يکی در خارج از ايران نزد آن دو برادر 👬🏻 رفت و حلاليت طلبيد و سپس بار سفر بست و به خارج از ايران رفت 🧳 (گويا برادر ديگر در شوروی بوده است) و خود را به در خانه آن برادر رسانيد و قصه را بيان کرد. آن برادر 👨🏼 چهارم تعجب کرد که اين فرد کيست که براي يک چهارم سيب اين همه راه را طی کرده و به اينجا آمده تا حلاليت بطلبد. 🌀گفت: من سهم خودم را به شما بخشيدم ولی به يک شرط. و آن شرط اين است: دختری 🧕🏻 دارم از چشم، کور و از زبان، لال و از گوش، کر است اگر قبول کنی با او ازدواج کنی حلالت می کنم و الا نه! 😒 جوان قدری تامل کرد و پذيرفت. وقتی مراسم عقد تمام شد و داخل حجله رفتند، عروس را حوريه ای 👸🏼 از حوران بهشتي ديد. از حجله بيرون آمد و به پدر دختر گفت: شما گفتيد دخترتان کور و کر و لال است. 🤔 🌀گفت: آری، من دروغ نگفتم، گفتم: کـور است چون تا به حال چشمش👀 به نامحرم نيفتاده، و اينکه گفتم: کر است، گوش او صدای نامحرم و صدای ساز 🎻و آواز و غنا🥁 نشنيده، و گفتم: لال است، زبانش به دروغ و غيبت و ناسزا💤 و تکلم با نامحرم باز نشده است. مدت ها از درگاه حضرت حق درخواست می کردم 🤲🏻 که خدايا داماد خوبی که هم کفو اين دختر باشد به من مرحمت کن. 🙂 خدا دعای مرا مستجاب کرد و دامادی متقی چون تو نصيبم کرد. از اين ازدواج خداوند فرزندی صالح و بی نظير، عالمی ربانی را عنايت فرمود. 📚منبع: كتاب سرمايه سعادت و نجات، صص ۲۹ـ۳۱) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @Fahma_KanoonTaha