🔴 خاطره‌اـے ڪـہ سردار سݪیمانـے در دۅران حیات‌شان اجازـہ انتشار آن را ندادـہ بۅد‌! 💢بعد از فوت مادر بزرگۅار سردار حاج قاسم سݪیمانـے با جمعـے از خبرنگاران تصمیم گرفتیم براـے عرض تسݪیت بـہ رۅستاـے قنات مݪڪ برۅیم. با هماهنگـے قبݪی، رۅزـے ڪـہ سردار هم در رۅستا حضۅر داشتند، عازم شدیم. ➻ ➻ ➻🌼🌸 ➻ ➻ ➻ 💢بعد از قرائت فاتحـہ بـہ منزݪ پدرـے ایشان رفتیم. برایمان از جایگاـہ ۅ حرمت مادر صحبت ڪرد ۅ گفت: این مطݪبـے را ڪـہ می‌گۅیم جایـے منتشر نڪنید. گفت: همیشـہ دݪم می‌خۅاست ڪف پاـے مادرم را ببۅسم ۅݪـے نمی‌دانم چرا این تۅفیق نصیبم نمی‌شد. 😞 ➻ ➻ ➻🌼🌸 ➻ ➻ ➻ 💢آخرین بار قبݪ از مرگ مادرم، این‌جا آمدم، سعادت پیدا ڪردم ۅ ڪف پاـے مادرم را بۅسیدم.🙂 با خۅدم فڪر می‌ڪردم حتماً رفتنی‌ام ڪـہ خدا تۅفیق داد ۅ این حاجتم برآۅردـہ شد. ➻ ➻ ➻ 🌸🌼➻ ➻ ➻ 💢سردار درحاݪـے ڪـہ اشڪ جارـے شدـہ بر گۅنه‌هایش را پاڪ می‌ڪرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهاـے خستـہ را نخۅاهم دید تا فرصت بۅسیدن داشتـہ باشم. @Fahma_KanoonTaha