📚 (سه شنبه ها) 📌 حکایت موش و شتر سواری 🔹موشی افسار شتری را گرفت و به راه افتاد. شتر بدلیل طبع آرامی که داشت با وی همراه شد ولی در باطن منتظر فرصتی بود تا خطای موش را به وی گوش زد کند. 🔹 این دو به راه ادامه دادند تا به کنار رودخانه اي رسیدند.  موش از حرکت باز ایستاد و شتر از او پرسید:  «چرا ایستاده اي تو رهبر و پیشاهنگ من هستی؟» موش گفت: «این رودخانه خیلی عمیق است.» شتر پایش را در آب نهاد و رو به موش گفت: «عمق این آب فقط تا زانوست.» موش گفت: «میان زانوی من و تو فرق بسیار است.» 👌شتر پاسخ داد: «تو نیز از این پس رهبری موشانی چون خودرا بر عهده گیر.» ─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─ 🔆 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇 🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸