هدایت شده از Radio Pishva | رادیو پیشوا
💠 ☣️داستان حاتم طایی 👇👇👇👇👇 🔰حاتم را پرسیدند که: «هرگز از خود کریم‌تر هم دیده‌ای؟» گفت: «بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرود آمدم و وی ده گوسفند داشت. فی‌الحال یک گوسفند بکشت و بپخت و پیش من آورد. مرا قطعه‌ای از آن خوش آمد، بخوردم.» گفتم: «والله این بسی خوش بود.» حاتم ادامه داد: «غلام بیرون رفت و یک یک گوسفند را می‌کشت و آن موضع را می‌پخت و پیش من می‌آورد و من از این موضوع آگاهی نداشتم. چون بیرون آمدم که سوار شوم، دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است. پرسیدم که این چیست؟» گفتند: وی همه گوسفندان خود را بکشت. وی را ملامت کردم که: «چرا چنین کردی؟» گفت: «سبحان‌الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟» پس حاتم را پرسیدند که: «تو در مقابله آن چه دادی؟» گفت: «سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.» گفتند: پس تو کریم‌تر از او باشی. گفت: «هیهات! وی هر چه داشت داده است ولی من از آنچه داشتم و از بسیاری، اندکی بیش ندادم❗️» 🙏🌿👀🙏🌿👀🙏🌿👀🙏 🔰و با این حکایت زیبا و آموزنده دفتر بخش مجله فرهنگی امشب هم بسته شده و کرکره دکان رادیوی محلی شهرستان پیشوا را در آخرین ساعات آخرین پنجشنبه بهمن ماه پایین می‌کشیم. همه شما عزیزان را تا پگاه آدینه به خدای بزرگ می‌سپریم. آخر هفته‌تان پُربار و پُررونق و پُرگهر باد🌷 ╔══.🍃⏳🍃.══╗ ✅مجله فرهنگی 🆔 @RadioPishva ╚═◦「🕊」 ══.📻.═╝