{📙💕} تیمورلنگ موضوع : اخلاقی می‌گویند تیمور لنگ مادر زادی لنگ بود و یک پایش کوتاه تر از دیگری بود. یک روز همۀ سرداران لشکرش را گرد تپۀ پوشیده از برف که بر فراز تپه، یک درخت بلوط وجود داشت، جهت مشخص نمودن جانشینش جمع کرد. سردارانش گرد تپه حلقه زده بودند تیمور گفت: همه تک تک به سمت درخت حرکت کنند و هر کس رد پایش یک خط راست باشد جانشین من می‌شود همه این کار را کردند و به درخت رسیدند اما وقتی به رد پای بجا مانده روی برف پشت سرشان نگاه می‌کردند همه دیدند درست است که به درخت رسیده‌اند ولی همه زیگزاگی و کج و معوج تا اینکه آخرین نفر خود تیمور لنگ به سمت درخت راه افتاد و در کمال تعجب با اینکه لنگ بود در یک خط راست به درخت رسید. به نظر شما چرا تیمور نتوانست جانشین خود را در آن روز برفی انتخاب کند؟ ایراد سردارانش چه بود که نتوانستند مثل تیمور در یک خط راست حرکت کنند و جانشینش شوند؟ در قصۀ تیمور لنگ وقتی راوی علت را از خود تیمور جویا می‌شود تیمور در پاسخ می‌گوید: هدف رسیدن به درخت بود من هدف را نگاه می‌کردم و قدم برمی‌داشتم اما سپاهیانم .... پاهایشان را نگاه می‌کردند نه هدف را نتیجه داستان : تمرکز داشتن و هدف داشتن لازمهٔ مؤفقیت است. ‎‌‌‌‎ ‎‌‌‎‌‌