*بسم الله بگو و برخیز*
موضوع: اعتقادی
✍️روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش ناامید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند.
زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیهاالسلام) منزل میگیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامی رسد و او میبیند که مردم دسته دسته به طرف حرم مطهر حضرت رقیه(علیهاالسلام) میروند، از مردم شام میپرسد: اینجا چه خبر است؟
میگویند: اینجا حرم دختر امامحسین(علیهالسلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را میبندد و به حرم حضرت میرود و به حضرتش متوسل میشود و گریه میکند تا به حدی که غش نموده و بیهوش برزمین میافتد در آن حال کسی به او میگوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است.
زن برخاسته و به طرف منزل حرکت میکند وقتی که به خانه میرسد درب منزل را میزند ناگهان با کمال تعجب میبیند که دخترش درب را باز میکند!
مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را میپرسد دختر در جواب مادر میگوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمیتوانم چون فلج شدهام آن دختر گفت: بگو بسماللهالرحمنالرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است.
او داشت با من صحبت میکرد که شما در زدید. آن دختر به من گفت: مادرت آمد.
سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین(علیهالسلام) مسلمان شد.
📚 داستانهایی از بسماللهالرحمنالرحیم
به نقل از: سحاب رحمت۷۷