سرَم گرمِ گناهان شد نفهمیدم چه با سر شد!!! مرا سربازتان خواندند غربت صد برابر شد غریبیِ تو از جدَّت فراتر رفت از روزی.... که این آلوده در دربارِ قدسیِ تو نوکر شد شنیدیم از تَهِ گودال و گفتیم از علی اصغر تو دیدی ماجرا را دیده ای که غنچه پرپر شد تو گریه کرده ای با قافله از کربلا تا شام تو دیدی حرمله تشویق پیشِ چشم مادر شد سه بار اَلشّام می گوئیم می ریزی به هم آقا تو دیدی خیزران بالا و پائین رفت و محشر شد شما دیر آمدی که قدکمان شد عمّه جان زینب تو دیدی چنگ تا آمد چه با گیسویِ دختر شد امیدِ دخترِ ویران نشین اِی کاش برگردی سر آمد سنِّ او از مادرِ سادات کمتر شد 🆔 @fatemiyoon18