⚪️ استدلال بر نزاهت خداوند از ماهیت و بررسی آن 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۲۴۵_۴۴۶ 🔷بیان استدلال یکی از مهم ترین ادله ای که فیلسوفان برای نزاهت واجب از ماهیت اقامه کردند به شرح ذیل است: ۱. هر موجودی که ماهیت داشته باشد ممکن است؛ زیرا از یک سو، ماهیت ، حدِ وجود یا حاکی از حد وجود است و از سوی دیگر ، در میان موجودات تنها ممکنات هستند که محدودند؛ از این رو، تنها ممکنات هستند که ماهیت دارند. ۲. بر اساس مقدمه پیشین ، موجودی که ممکن نباشد ، ماهیت نیز نخواهد ؛ لذا موجودی که ممکن نباشد ، ماهیت نیز خواهد داشت. ◀️در نتیجه واجب الوجود ماهیت ندارد. 🔷بررسی استدلال به نظر می رسد اشکال اصلی این استدلال ، تفسیر نادرست آن از ماهیت است. همان طور که در بحث اصالت وجود گفتیم ، تفسیر صحیح از ماهیت به معنای اخص ، فارق و تعین درونی اشیاست. ماهیت به این معنا ، نه حد وجود است و نه حاکی از حد وجود بلکه در خارج ، در متن وجود و به عین وجود موجود است ؛ از این رو، هر موجودی تعین خاصی دارد و این تعین خاص که فارق آن وجود از دیگر موجودات است ، ماهیت آن وجود می باشد؛ لذا واجب الوجود نیز تعین خاص و ماهیت دارد و ممتاز از دیگر موجودات و مغایر با آنها است و در نتیجه ، دارای ماهیت است. بنابراین هر وجود اعم از واجب و ممکن ، ماهیت دارد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool