🍁🍁🍁 مردی ثروتمند عزرائیل نزدش آمد تا جانش را بگیرد گریه و زاری کرد و مهلت خواست، اما عزرائیل نپذیرفت گفت: همه دارایی ام را بگیر و فقط یک روز به من مهلت بده. باز هم فایده ای نداشت. مرد گفت: پس فقط به اندازۀ نوشتن یک جمله به من وقت بده. عزرائیل پذیرفت او نوشت: من خواستم یک روز عمرم را 300هزار دینار بخرم، اما نفروختند. شما قدر عمرتان را بدانید، چون نه فروختنی است و نه خریدنی. 🔷🔹🔶🔸 🦋@gasdak313