ادامه ماجرا👇 صبح فردا می خواستند راهی بیمارستان شوند، قبل از رفتن، مادر همسرش از راه رسید و گفت: صبر کنید، الان شهید جواد محمدی را در خواب دیدم، به من برگه ای داد و گفت: به سید بگو فرزندت به لطف خدا سالم است، باور نکردند قبل از رفتن دوباره سونگرافی کردند و پیش خانم دکتر بردند؛ چند بار سونگرافی دیروز و امروز را کنار هم گذاشت و نگاه کرد و بعد گفت: یکی از این ها حتما اشتباه است، اما نمی دانستم خداوند متعال می تواند به دعای یک شهید سرنوشت انسانی را حتی در رحم مادر تغییر دهد. الان مدتی است که این سید کوچک به دنیا آمده اما سید می گفت: زمانی که جواد محمدی شهید شد تا مدتی پیکر او مفقود بود من برای کار دیگری خدمت آیت الله ناصری رسیدم به ایشان تصویر شهید جواد محمدی را نشان دادم و گفتم: حاج آقا دعا کنید که پیکر این شهید برگردد. ایت الله ناصری لبخندی زدند و فرمودند: ایشان در لحظه شهادت مورد عنایت خاص حضرت ولی عصر قرار گرفتند به زودی هم پیکرشان باز می گردد، مدت کوتاهی بعد از این صحبت ، پیکر شهید جواد محمدی به میهن بازگشت. @gasdak313