🔴 داستان کودک کفاش
پيرمرد هر بار كه ميخواست اجرت
پسرك واكسیِ كر و لال را بدهد،
جمله اي را براي خنداندن او بر روي اسكناس مينوشت.
اين بار هم همين كار را كرد.
پسرك با اشتياق پول را گرفت و
جملهاي را كه پيرمرد نوشته بود،
خواند.
روي اسكناس نوشته شده بود:
وقتي خيلي پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدی!!
پسرك خنديد با صداي بلند،
هرچند صدای خنده خود را نمیشنيد..
همیشه پر از مهربانی بمان
و دلیل شادی دیگران باش،
حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت
را نداند،
☘ این ذات توست که مهربان باشی،
تو خدایی داری که به جای همه
برایت جبران میکند. ☘
💕💜💕
#قاصدکهای_شهر__________ 🔶🔷🔹🔸
#کلاسداری
🦋
@gasdak313