امیر:
*از دِماغ تا دَماغ*
این قسمت :
*وقتی عقل تعطیل شد*
هرچند فاصله ای نیست بین دِماغ تا دّماغ اما گویا فرسنگ ها راه است از دّماغ تا دِماغ.
چرا که آدم ها و آدمیت را به دِماغ می شناسند نه به دَماغ
اما نمی دانم چه شده که در این روزگاران برخی چنان دَماغ گرفته اند که گویی دِماغ ندارند و بر دَماغ چنان می نازند که گویی دَماغ را ازیاد برده اتد.
*و چه بسیار هزینه ها برای دَماغ می کنند تا دیده شوند و فارغ از آنکه کمی بر دِماغ خود بیندیشند*
حال در این دنیا که گویی ارزش دَماغ ها از دِماغ ها فزونی یافته و دِماغدارانِ اندیشه در عزلت و غربت گوشه گیر گشته ، نمی دانم آیا باید بر اهل دِماغ غصه خورد یا بر اهل دَماغ.
آری از آن روز که دِماغ ها( عقلها) تعطیل شد ، چه دَماغ ها رونمایی شد
*و از آن روز که دِماغ ها از فهم افتادند چه دُماغ ها فخر ورزدیند.*
تقدیم به آهل دِماغ
عطاران_ یک معلم