سیاست زدگی:خروج از ریل عقلانیت نقش قدرتهای مدنی درکاهش سیاست زدگی امروز یکی از آفت هایی که جامعه ما را دچا‌ر آسیب نموده،سیاست زدگی است. آسیبی که نه تنها نظام فکری و اعتقادی بلکه توسعه سیاسی را تهدید و جامعه را از عدالت محوری دورمی نماید. چرا‌که هرچقدر رابطه قدرت و ثروت عمیق تر می شود و‌ نگاه منفعت طلبی برسیاست چیره می یابد،قدرت طلبان جامعه را دچار سیاست زدگی می کنند. هر چقدر رابطه فرهنگ وتمدن باسیاست کاهش و سیاست تنها درقدرت خلاصه گردد، آنگاه اخلاق و انصاف بازیچه اهداف سیاسی‌ و جامعه دچارسیاست زدگی می شود. هرچقدر قانون مداری و قدرت های مدنی و نقش مردم رو به کاستی و مردم به سمت توده ای شدن سوق داده شوند،جامعه دچار سیاست زدگی می گردد. دراین اوضاع و احوال فرصت طلبانِ دغلباز مردم را سوار بر جذر و مد احساسات عوام فریبانه و هیجانات می کنند تاخود را پشت پرده سیاست بازیها پنهان نمایند و مرد‌م را از فهم حق و حقیقت بازدارند. و اینگونه جامعه سیاست زده از ریلِ عقلانیت و قانونمداری خارج می شود و این بهترین فرصت است برای قدرت طلبان است که گرد و خاک بی اخلاقی را به پاکنند تا قطارعدالت به ایستگاه حقیقت نرسد. درجامعه سیاست زده توده مردم در قیل و قال قدرت طلبی ها سرگردانند و در راستی و ناراستی حقیقت باز می مانند و حتی آنانی که بزرگترین خسارتها را برجامعه زدند درفضای سیاست زدگی چنان وانمود می کنندکه گویی قهرمانان جامعه هستندو توده مردم باور می دارند. ازاین رو توده ای کردن مردم وسیاست زدگی، سیاستی است که سرمایه داران و قدرت طلبان برمردم تحمیل می کنند درشرایطی که حق را ببینند اما باورنکنند. یک معلم