بسمه تعالی
« میگویند یک آقایی بنام شیخ جابلقی از طلبههای خوش استعداد و شاگردان خوب آیتالله بروجردی بود.
یک صبحی که آیتالله بروجردی درس میگفتند آقای جابلقی در بین درس، زیاد اشکال می کرد.
آیتالله بروجردی به او تند شدند و گفتند: ساکت باش! دیگر اشکال نکن! وقت مجلس را نگیر!
به همین اندازه.
آیتالله بروجردی که به منزل رفتند ظهر به مسجد برای نماز نرفتند.
خادم ایشان می گوید: آقا بعدازظهر نیز خیلی آشفته بود.
یکی از بزرگان علما میگوید با آیتالله بروجردی هنگام عصر، وقت ملاقات داشتم.
از خادم احوال را جویا شد گفت: آقا امروز اصلاً هیچکس را نپذیرفتهاند.
گفتم : به آقا بگویید فلانی آمده و خودشان فرمودند بیایم
آقا گفتند بگویید بماند صبر کند
خادم هم گفت نمیدانم چه شده که آقا امروز به هم ریختهاند
آن عالم می گوید: اذان مغرب را گفتند. آقا در منزل، نماز را خواندند و من منتظر بودم. از من عذرخواهی کردند و گفتند یک کاری پیشآمده بود که نتوانستم شما را بپذیرم. با هم برویم.
سوار درشکه شدند و به آن راننده گفتند برو جنوب قم فلان مسجد.
مسجدی که جابلقی در آن نماز جماعت میخواند.
به آن مسجد که در محرومترین نقطه قم بود رسیدیم و آن شاگرد آقا، امام جماعت مسجد بود. نماز هم آنجا تمام شده بود و آن شیخ منبر بود و صحبت میکرد.
وقتی وارد شدند همه تعجب کردند که فقیه بزرگ آیتاللهالعظمی بروجردی الآن باید در مسجد خودشان نماز بخوانند و حاضر باشند.
مردم احترام کردند.
جابلقی هم بر منبر ایستاد و احترام کرد.
آیتالله بروجردی مستقیم پای منبر آمدند و سر بر پله منبر گذاشتند و به جابلقی گفتند: پا روی سر من بگذار!
اینها مکتب اهلالبیت (ع) است. بعضیها اینقدر غرور دارند که یک عذرخواهی بر سر زبانشان جاری نمیشود.
این فقیه بزرگ اینگونه رفتار میکند. ایشان فرمودند: مرا حلال کن!
جابلقی پایین میآید و دست آقا را میبوسد و می گوید: من چه کسی هستم که این جسارت را به شما بکنم؟
آقا فرمودند: امروز در درس خوب با تو برخورد نکردم. همینجا از من بگذر! کار من را به قیامت مینداز!
و چقدر راحت هر حرفی میزنیم و هر کاری میکنیم و راحت هم میخوابیم و عذرخواهی هم نمیکنیم
مکتب اهل بیت(ع) اینگونه است »
منبع : آیت اله شیخ محمد رضا حدائق رحمه الله علیه
@GOOLLEYAS