﷽ می‌خواستم خشمم از کلماتی که با طعنه می‌رقصانید فروکِش کند، نشد. همهٔ شماهایی که در عزایِ ما و در خَفا روی ایموجیِ نیشخند ضربه می‌زنید و به عزایِ ما می‌خندید. شمایی که سوءقصد به جانِ ترامپ را در قبلهٔ آمال‌تان زیرسیبیلی رد می‌کنید تا شکستنِ بُت‌تان باورتان نشود. شمایی که برای کودکانِ فلسطینی به اندازهٔ «یک کلمه» هم دفاعیه‌ای صادر نمی‌کنید. شمایی که جنایاتِ اسرائیل را تاوانِ می‌دانید و عامدانه ۷۵ سال جنایت و دِیریاسین‌ها را نادیده می‌گیرید. شمایی که «مقاومت» در دایرة‌المعارفِ ذلت‌پرست‌تان هیچ معنا ندارد. شمایی که در شبِ وعدهٔ صادق‌ که بی‌هیچ واهمه‌ای از رسانه پخشِ مستقیم می‌شد و رقصِ موشک‌های ایرانی بر فرازِ مسجدالاقصیٰ را نشان می‌داد؛ آوایِ «نه به جنگ» سر می‌دادید و ترسان و لرزان می‌نوشتید «نسلِ ما فقط جنگ را ندیده بود!» و فهمِ پاسخِ تنبیهی از قدرتِ مغزتان خارج بود. شمایی که بایدن و ترامپ، شارون و نتانیاهو برای‌تان تفاوت دارد! شمایی که برای تشویقِ نتانیاهو در کنگرهٔ آمریکا آب از لب و لوچه‌تان آویزان بود و جنایاتِ اسرائیل را «دفاع از خود» می‌دانستید. شمایی که به اندازهٔ پا گذاشتن رویِ پرچمِ بی‌ماهیتِ اسرائیل هم برایِ امنیت‌تان هزینه نکردید. شمایی که از هیچ‌کاری «در حدِ عرضه‌تان» برای ایجادِ ناامنی دریغ نکردید. شمایی که برایِ چشم‌هایِ آبی و موهایِ بورِ اروپایی‌ها عنان از کف می‌دهید و گرسنگیِ کودکان غزه‌ای را به تمسخر جواب می‌دادید که «تکه‌هایِ بدن عزیزان‌ت را بخور!» شمایی که در عزایِ عزیزانِ به شهادت رسیدهٔ هَنیه هم رقصیدید و اگر جرأت‌ش را داشتید، در خیابان‌هایِ ما دوشادوشِ پرچمِ اسرائیل جفتک می‌انداختید. خیال می‌کنید اربابان‌تان مقاومت را کمر شکسته؛ آشوب در جبههٔ حق به پا کرده‌اید و حالا نوبت به اختلاف‌افکنی‌های‌تان رسیده؟ جبههٔ مقاومتی که امروز می‌بینید به برکتِ خون شیخ احمد یاسین‌ها و رنتیسی‌ها و عماد مُغنیه‌ها و قاسم‌سلیمانی‌هاست. سیدحسن نصرالله، این سیدِ مقاومت وارثِ خونِ عباس موسوی‌ -دبیرکل شهیدِ حزب‌الله لبنان- است که به همراه زن و فرزندش ترور شدند. «وعدهٔ صادق»ی که بعضی ساده‌دلانی که با ادّعا نامِ انقلابی‌گری را یدک می‌کِشند هم امروز در تحقیرَش با شما هم‌نوا شده‌اند و گویی نمی‌دانند در پازلِ دست‌سازی که شما چیده‌اید، ایفایِ نقش می‌کنند میراثِ خونِ قاسم‌ ‌‌سلیمانی‌هاست. ما با این لودگی‌هایِ شما همراه نخواهیم شد و زبان به طعنه‌ای که ریشه در حقارتِ درونی‌تان دارد و بر سرِ عزیزانِ ما خالی‌ش می‌کنید، نمی‌چرخانیم. ما در هیئت‌هایمان «مرگ بر اسرائیل» می‌گوییم و اسلامِ ما، اسلامِ رویِ طاقچه‌ای نیست که سالی یک‌بار مشکی به تن می‌کند و دوباره به پَستو می‌رود تا امروز مُریدانِ نصفه نیمه‌اش بر حسینِ قتیلی که از ترسِ جان کُشته شد گریه کنند و «اباعبداللهِ شهید» را از ترسِ ریزشِ فالوورهای‌شان پنهان کنند و فردا هم بر شمشیرِ انتقامِ پسرِ فاطمه(س) خُرده بگیرند. 🗣