🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠
#آخرین_خاکریز
✫⇠
#قسمت2⃣2⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
گسترش نيروهاي ارتشي و سپاهي به عمق مرز و وجود چاه هاي عظيم نفتي
كه تعدادشان به صدها حلقه ميرسيد، ايجاب ميكرد كه در مقابل غارت
عراقي ها از چاه هاي نفتي كشورمان از نفت شهر، ايران نيز چاه هايي را به عنوان
غنيمت در دست داشته باشد. جزاير مجنون داراي آب و هواي شرجي با دماي
حرارت بسيار زياد، همراه با تبخير زياد آب بود. هوا در صبحگاهان مهآلود و
داراي حشرات گزنده و هواي آلوده بود. آب جزاير نيز آبي گنديده، ساكن و
حاوي حشراتي مانند مار و حيوانات موذي زيادي بود. استنشاق هوا سخت و
غيرقابل تحمل بود. گرماي سوزان و بيماريهاي مختلف پوستي بيداد ميكرد.
بيشك استقرار در اين محيط غير قابل تحمل بود و نيروهايي را ميطلبيد كه
دوره هاي سخت زنده ماندن در چنين شرايطي را گذرانده باشند. بر اين اساس،
مأموريت ذاتي يكانهاي ما فراهم شده بود.
يكي از مزيت هاي يكانهاي تكاور در جنگ ها، علاوه بر داشتن آمادگي
رزمي ـ به لحاظ داشتن جنگ افزارهاي سبك و نيمه سنگين ـ در هر شرايط
جنگي، امكان جابه جا شدن سريع يكانها است. طراحان جنگ نيز بر اين
موضوع مهم اتفاق نظر دارند كه استفادة بهينه از نيروها و ادوات جنگي در
كوتاهترين فرصت ممكن، وضعيت جبهة نبرد را تغيير خواهد داد. به فاصلة دو
روز و به وسيلة اتوبوسها و بالگردهاي شينوك هوانيروز ارتش، لشكر58 تكاور
ذوالفقار به جزاير مجنون انتقال داده شد. يكانهاي پيشرو ابتدا منطقه را
شناسايي كردند و يكانهاي هم جوار نيز آخرين اخبار، اطلاعات، مدارك و اسناد
را از يكانهاي تعويض شونده دريافت كردند تا در عملياتهاي بعدي از آنها
استفاده كنند.
جزيره مجنون تا چشم كار ميكرد آب بود و نيزارهاي كوتاه و بلند. جهاد
سازندگي جبهه و جنگ اقدام به احداث خاكريز ميكرد و با توربين هاي ديزلي،
آب منطقه را براي سرعت دادن به عمليات و ارسال تداركات مي خشكاند.
جاده هاي خاكي به عرض حدود پنج متر به شكل مربع و مستطيل نيز ايجاد شده بود و هدف اين بود تا ضمن گسترش مواضع پدافندي، گام به گام در
مسيرهاي مختلف به دشمن نزديك شويم. هيچ جنبندهاي از ديد و تير مستقيم
عراقيها پنهان نبود. تردد خودرو در روز امكان نداشت و به وسيلة عراقيها هدف
گرفته ميشد. تداركات و عبور و مرور به عقب، به وسيلة قايق هاي پارو دار و
موتوري امكانپذير بود. سنگر استراحت نيروهاي ما حدود پنج متر با جاده
خاكي فاصله داشت و ارتفاعش بيشتر از يك متر نميشد كه مجبور بوديم
به صورت خزيده داخل سنگرهايمان شويم. سمت ديگر جاده نيز سنگرهاي
دفاعي قرار داشتند كه به موازات خط پدافندي عراقي ها كشيده شده بود.
دسته هاي غواصي ما حساسيت و اهميت زيادي در اينگونه مواضع داشتند.
يكي از خطرات اين منطقه، وجود غواصهاي دشمن و بريده شدن گلوي
نيروهاي ما بود كه در يك لحظه غواص از آب خارج ميشد و نگهبان را سر
ميبريد. بايد چشم و گوش را به هر صدايي عادت ميداديم و مراقب ميبوديم
صداي جزر و مد آب، مانع از هوشياري ما نشود. شب ها همه با آمادگي كامل
بيدار بوديم. ناگفته نماند جادهاي هم در امتداد مواضع ما و عراق وجود داشت.
وسط جاده به طول حدود 40متر به وسيلة شكسته شدن جاده كه حكم سد را
داشت، بريده شده بود. در انتهاي دو سر جادة بريده شده، سنگرهاي بتني
نامنظم ايران و عراق وجود داشت كه فقط شبها نيروهايي از طرف ايران و
عراق براي جلوگيري از غافلگير شدن و پيشروي نيروهاي مقابل، حدود 25نفر و
براي مدت 48ساعت به آنجا اعزام ميشدند كه از هم فاصله اي بيش از 100متر
نداشتند. اين مواضع به اندازهاي به هم نزديك بودند كه تلفات ما و عراقي ها،
بهوسيلة پرتابهاي نارنجك دستي و تير مستقيم صورت ميگرفت. اين محل
حساس، گلوگاه مهمي بود كه در هر اعزام، حدود 9نفر شهيد و حدود هفت نفر
مجروح ميشدند. در اثر كوچكترين كوتاهي نيروهاي ما، دشمن مي توانست از
روي جاده به داخل مواضع ما هجوم آورده، نيروهاي منطقه را به محاصرة كامل
درآورد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
■⇨
@Ganje_arsh
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂