🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠
#آخرین_خاکریز
✫⇠
#قسمت0⃣4⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
بازگرداندن پيكر شهيد كرمي
پس از چند روز توسط فرماندهي لشكر و ستاد فرماندهي، تصميم گرفته شد
تا عمليات چريكي محدود، ولي قاطع و دندان شكني براي گمراه كردن دشمن از
محل حملة اصلي و در سمت چپ لشكر ـ منطقة قصرشيرين ـ آغاز كنيم.
85نفر از نيروهاي زبدهاي كه در عملياتهاي مختلف برون مرزي و شكستن
خطهاي مقدم دشمن شركت داشتند، داوطلب شدند. در اين گيرودار كه براي
تك به دشمن آماده ميشديم، ساعت حدود 12ظهر بود كه ركن دوم لشكر،
تلفني اطلاع داد كه برادر و پدر شهيد، ستوان كرمي به منطقه وارد شده اند و
ميخواهند خودشان جنازه را به عقب تخليه كنند؛ به همين خاطر با در نظر
گرفتن تمام جوانب حفاظتي و امنيتي، همكاري لازم را با آنان داشته باشيم.
ستوان كرمي كه فرماندة دستة دوم گروهان يكم تكاور بود، در تاريخ بيست
و هفتم خرداد ماه سال 1366 و در ساعت 30:02 بامداد، حين درگيري بسيار
سختي كه در كمين عراقيها افتاده بوديم، در ميدان مين عراقيها گير كرد و
روي مين ضدنفر رفت. پيكر بي جانش در ميدان مين جا ماند و ما به دليل حجم
آتش دشمن، نتوانستيم او را همراه خود به عقب بياوريم. او قبل از شروع
عمليات، بادگير آبي رنگي بهتن كرد كه به دليل مسئوليتي كه داشتم، گفتم:
ـ جناب كرمي! بادگيرت ايجاد صدا ميكنه. ممكنه دشمن متوجه بشه كه
شما خط شكنيد و عمليات كشف بشه. تازه، چرا توي عملياتهاي قبلي
نمي پوشيدي؟
ـ احمدزاده جان! اين پيراهن من مثل پيراهن يوسفه. بايد تنم باشه تا واسه
هميشه گمگشته نباشم. تو كه نميخواي مفقودالاثر شم؟
ـ حالا وقت شوخي نيس. كار مهمي در پيش داريم.
صحبتها و نصيحت ها نتيجه نداد. او تصميمش را گرفته بود و به ناچار با
هماهنگي مسئولان مربوطه، مقرر شد فقط پدر شهيد همراه گروههاي تك
كننده حضور داشته باشد.
با توجه به مسئوليت و دستور مقامات، ايشان در كنارم بود و اسلحه اي را هم
براي خود گرفت تا هنگام نياز از خود دفاع كند. همة ما احساس شرمندگي
ميكرديم و بنا داشتيم هرطور شده، كاري كنيم تا پدرش دست خالي برنگردد.
ساعت30:23 به وسيلة چند خودرو راهي منطقة قصرشيرين شديم. حدود
ساعت 40:00 با هماهنگي يكانهاي خط نگهدار، از خاكريزهاي خودي به سوي
مواضع دشمن سرازير شديم. باوجود آمادگي كامل دشمن در رابطه با عمليات
چند روز پيش ما، بايد اقداماتي انجام ميداديم كه در اين ميان پدر شهيد كرمي
استقامت خوبي داشت و به مسائل نظامي نيز واقف بود و ميتوانست در حين
درگيري، از خود دفاع كند؛ بنابراين به چند گروه مختلف مانند كمين، بكاو و
بكش، دست برد و تخريب تقسيم شديم. در تاريكي شب، همة هماهنگيها و
يادآوريهاي منطقة رزم، اهداف و آخرين بازديد از تجهيزات به عمل آمد. بيشتر
افراد در سال گذشته در همين منطقه عمليات داشتند و آشنايي خوبي با محيط
از مواضع خودي اطراف داشتند. در آخرين ساعات شب، براي تك ايذايي
به سوي دشمن حركت كرديم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
■⇨
@Ganje_arsh
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂