🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#یک_داستان_یک_پند
✍باغبان پیری را پسری جوان ولخرجی بود که همیشه از پدر درهم و دینار میخواست. شب و روز در منزل میخوابید و پدر را در زراعت کمک نمیکرد. پسر بزرگتری هم بود که همیشه در کارها یاور پدر و وردست و پشتیبان بود، و پدر درهم و دینار زیادی به او میبخشید و امورات مالیاش در دست او بود. روزی پسر کوچک از تبعیض پدر گله کرد و پدر گفت: صبر کن پاسخ تو را بدهم. پدر پسر را به باغی برد و درختان سیب را به او نشان داد و گفت: پسرم! درختان سیب از من مراقبت، آب زیاد و غرس و آفت کش و... میخواهند.
🌲باغبان پیر گفت: پسرم! آن درخت سرو را ببین نه از من آب زیاد طلب میکند، نه آفتکش و نه غرس و.... میخواهد، میدانی چرا؟ چون سیب مرا ثمر میدهد ولی سرو مرا ثمری نمیدهد. اگر آن سرو از من آب زیاد و غرس و آفتکش طلب کند میداند زیادهخواهی کرده و من در حق او نخواهم کرد. پس فرق را باغبان بین درختان هرگز نمیگذارد بلکه این درختان هستند که با ثمر و بیثمریشان در دریافت خدمات از باغبان متفاوت عمل میکنند. فرزندان نیز همین طور در ثمر و بیثمریشان محبت و کمک والدین به خود را دریافت میکنند.
👌دربارۀ خدا هم چنین است کسی که روزی زیاد از خدا میخواهد باید عبادت زیاد هم بکند، که نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: هر کس به روزی کم از خدا راضی باشد خداوند هم به عبادت اندک او از او راضی میشود.
■⇨
@Ganje_arsh
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂