علی جان تو رو خدا... 🥺 علی جان چیزی نشده...🥺 چندتا نفس عمیق بکش... 🥺 علی تو رو خدا بشین... 🥺 علی بچه‌ها رو نگاه کن چقدر ترسیده‌اند... 🥺 مگه تو نمی‌گفتی تو جنگ از گریه دختر بچه‌ها گریه می‌کردی... 🥺 الآن بچه‌ها دارن گریه می‌کنن، حواست هست؟!...🥺 مدتی می‌گذرد و حال مرد داستان ما بهتر می‌شود اطراف خود را نگاه می‌کند و به همسرش می‌گوید شرمنده‌ام.😔 این بار اشک‌های مرد صورتش را بارانی می‌کند؛ بارانی از روی شرمندگی...😢 + خانم خودت می‌دونی دست خودم نیست...🥺😔 سکوت و قطرات اشک آنها را آرام کرده است. مادر، دختران را صدا می‌کند که در آغوش پدر بنشیند❤️ و در اینجا زن خانواده می‌ماند و کلی لوازم شکسته و به منزلی که جایی برای نشستن ندارد...😔 این بخشی از یک حکایت کاملاً واقعی از زندگی یکی از جانبازان اعصاب و روان است که در برخی مواقع کنترل اعصابی و رفتاری خود را از دست داده و باعث چنین وضعیتی در خانواده می‌شود. 🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇮🇶🇵🇸 به کانال قهرمان من بپیوندید 👇 @Ghahreman_mann