ده سالشه، تازه هنر بافتنی رو یاد گرفته. حدود ده روز بود که وقتی از مدرسه می اومد با یه انرژی خاصی با دست‌های کوچکش، قسمتی از وقتش رو صرف درست کردن اسکاچ می کرد، در کنارش یک سری کیف جا دستمالی رو هم کم کم درست می کرد، انگار براش خیلی مهم بود که برای مردم لبنان یه کاری کنه... بالاخره بعد از چند روز تلاش، تونست چهار تا اسکاچ درست کنه، و البته روی میز خریدش هم، هنوز مشغول بافتن بود... روز آخری که می‌خواست محصولاتش رو آماده کنه، به من روی کرد و گفت: مامان بیا کمکم کن تا کیف‌های جا دستمالی بیشتری درست کنم، اگه این کار رو کنی در اصل برآوردن لبنان کمک کردی نه بر من.. ازش پرسیدم چقدر از سود فروشت رو برا مردم لبنان می گذاری؟ گفت: همه ی سود رو میدم ،بعد هم با دست‌های کوچیکش روی یک کاغذ نوشت: تمام سود فروش برای مردم لبنان و غزه... شاید سود حاصل از فروش محصولاتش خیلی نشد اما مهم دل دریاییش بود که اینطور برای مردم آن سوی مرزها می تپید... بازارچه مقاومتی .. رزمایش همدلی نصر ۲ ✍راوی خانم فرزانه سادات موسوی 📲 روایت‌های خود از کمک به جبهه مقاومت را برای ما ارسال کنید: برادران 👈🏻 @NasrrAdmin خواهران 👈🏻 @BanovanNasr 🚩قرارگاه‌مردمی‌نصر‌استان‌قم🚩 https://eitaa.com/joinchat/3905159249C1a13d7f233