از سـرخیِ لب و مـیِ نابِ بهشتی‌ات مسـتی کنم به گرمیِ‌خوابِ بهشتی‌ات ترســم که بشــکند پرِ نرم نســیم صبح خوابی که برده چشمِ خرابِ بهشتی‌ات مرغ دلم که بسمل چشمان ناب توست سیراب کن لبم ز ســراب بهشتی‌ات مدهوش می‌شوم ز خروشِ شراب و شعر چنـگـی بزن به زلفِ رباب بهشتی‌ات راهـی بده به جنّتِ اعـلـیِ روی خود دلبسته‌ام به حلقه‌ی بابِ بهشتی‌ات رامِ توام، غـزالِ غــزل‌های وحشـی‌ام شعری بخوان ز شورِ شرابِ بهشتی‌ات -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿