فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه معرفت✓༺‌‌‌• ‌ مهر خوبان، دل و دین از همه بی پروا برد رخ شـطـرنج نبـرد آنـچـه رخ زیـبا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت ز سـمـک تا به سـمـاکـش کشـش لیلا برد من به سرچشمه‌ی خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مـهـرِ تو مـرا بالا برد من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مـرا هم به دل دریا برد جام صهبا به کجا بود و مگر دست که بود؟ که در این بزم بگـردید و دل شیدا برد خمِ ابروی تو بود و کفِ مینوی تو بود که به یک جلوه ز من نام و نشان یک جا برد خودت آموختی‌ام مهر و خودت سوختی‌ام با برافـروخـته رویی کـه قـرار از ما برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خم ابروت مرا دید و زمن یغما برد همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت، مرا تنها برد