گر راه رود ز رقص مویش آید به طـرب غـبارِ کـویش آرام و قرارِ مـن قرارش تاب و تبِ من زِ تابِ مویش از هـر نفـسـش مـشـامِ هـر گُـل خوش می‌شود از خوشیِ بویش هـر ناله که از رباب آید مطرب بزند ز شوق رویش مِی نوش و برقص و در طلب باش مســتان همـگی به جسـتجویش ۱۳۸۳ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿