تراشیدم تو را از سنگ خارا به ضرب تیشـه‌ی صبر و مدارا طراوت‌ها دمیدم در وجودت به شعـرِ دلفـزایِ دمْ مسـیحا ربودی دل تو از این بت تراشت زدی رو دسـتِ اشـعـارم به مولا منم شاعر ولی شعر از لبانت تراوش می‌کند یک چند ما را نفس‌هایت نسیمی از بهشت است که دارد میلِ گلگشتی به صـحرا دمادم می‌دمد حُسـن لطیفت کلام ناب از آن لعــلِ شکـــرخا ۱۴٠۳/٠۵/۱۷ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿