؛﷽؛ ❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• ‌ 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ لب ما و قصه‌ی زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی به جـمـال، وارث کـوثـری، به خـدا محـمّــد دیگری به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی! بلغ‌العلی به کمال تو، کشف‌الدجی به جمال تو به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی شده پر دو چشمِ تو در ازل، یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی تو کـه آیـنــه تو کـه آیـتــی، تو کـه آبـروی عـبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی زد اگر کسی درِ خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات همه جا گرفته نشانه‌ات، به چه حسرتی، به چه حالتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که آسـتان سـخـاوتـی ┄┅┅❅ 🌹❅┅┅┄ شاعر: پی‌نوشت: قرائت شده در محضر