🍂
کودتای نوژه ۲
🔻 داود علی بابایی
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔹
زندگی سیاسی صادق قطبزاده
صادق قطبزاده در این دوره ارتباط گستردهای با مبارزان لبنانی پیدا کرد و همین مسئله او را به امام موسی صدر نزدیک کرد. قطب زاده که نمیخواست حمایت چریکهای خاورمیانهای را هم از دست بدهد به ملاقات معمر قذافی هم میرفت و با او هم در ارتباط بود. قطبزاده بعد از تبعید آیتالله خمینی به ترکیه اولین دانشجویی است که به ملاقات ایشان میرود.
او به واسطه علاقه شدید صادق طباطبایی، رفت و آمد گستردهای با آیتالله خمینی پیدا میکند تا جایی که خودش را مقلد آیت الله خمینی معرفی میکند.
قطبزاده همراه با ابراهیم یزدی نقشی محوری در انتقال آیتالله خمینی به نجف بازی میکند. قطبزاده که رفیق مبارزی اهل مراکش به نام احمد داشته و از طریق او با رئیس جمهور وقت عراق دوستی پیدا کرده بوده زمینه را برای حضور آیتالله خمینی در نجف مهیا میکند.
در این ایام ابراهیم یزدی و صادق قطبزاده بعد از آیتاله خمینی مشهورترین چهرههای اپوزیسیون حاکمیت ایران هستند و طرف اصلی مشورتهای امام و مهمترین ترسیم کنندگان چهره انقلاب اسلامی در خارج از ایران. همین نزدیکی باعث میشود که قطبزاده در پرواز سرنوشت به سوی ایران درست بغل دست آیتاله خمینی بنشیند و نقش مترجم آیتاله خمینی را بازی کند. بعد از بازگشت امام به ایران انقلاب ظرف ده روز پیروز شد.
بعد از پیروزی انقلاب، قطب زاده در مدرسه علوی به دیدار آیتاله خمینی میرود و به ایشان میگوید: «آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم.» اما آیتاله خمینی به قطبزاده جواب میدهد: «به تو حکم شرعی میکنم، بروی تلویزیون.» به این ترتیب قطبزاده با حکم امام به صدا و سیما رفت اما بعد از ورود به تلویزیون با مشکلات عدیدهای روبرو شد.
دولت موقت و شخص مهندس بازرگان هم از مخالفان مشی قطبزاده بودند و اعتقاد داشتند اخبار رادیو و تلویزیون یکسره بر ضد دولت موقت است. ریشه اختلاف مهندس مهدی بازرگان با قطبزاده به قبل از انقلاب برمیگشت. چه آن که دانشجویان مبارز مسلمان در اروپا شامل بنیصدر، حبیبی و قطبزاده با دانشجویان مبارز مسلمان آمریکا که تحت نظر ابراهیم یزدی فعالیت میکردند اختلافاتی داشتند و این اختلافات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تشدید شد.
اما مسئلهای که مشکل قطبزاده با مهندس بازرگان را عمیق میکرد جملهای بود که مهندس درباره قطبزاده گفته بود: «آقای قطبزاده مثل تیمورتاش است در دولت» البته نمیتوان رادیو و تلویزیون آن زمان را یکسره در قبضه قطبزاده دانست.
۱۳ آبان ۱۳۵۸ روز بسیار مهمی در تاریخ سیاسی ایران است. روزی که عدهای از دانشجویان پیرو خط امام با حضور در سفارت آمریکا این سفارتخانه را تسخیر میکنند.
روایت بنیصدر که آن زمان سرپرست وزارت امور خارجه بود بسیار جالب است: «من قطبزاده را در فرودگاه دیدم. به او گفتم آخرش کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم این گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن، و به این ترتیب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.».
البته معلوم نیست که چرا بنیصدر تسخیر سفارت آمریکا را متوجه قطبزاده میداند؛ در حالی که او برای آزادی گروگانها تلاش زیادی انجام داد. در این ایام قطبزاده مشهورترین چهره بعد از انقلاب است. مدام در رسانههای مختلف حاضر میشود به تشریح اوضاع میپردازد. از طرف دیگر با هماهنگی برخی ارکان نظام ملاقاتهای زیادی با آمریکاییها انجام میدهد.
قطبزاده به پشتوانه این محبوبیت کاندیدای ریاست جمهوری میشود، اما در این انتخابات نمیتواند حریف رفیق قدیمی خود ابوالحسن بنیصدر شود و شکست سختی میخورد. درست بعد از این شکست سنگین است که حضور سیاسی قطبزاده کم رنگ میشود تا این که با یک مناظره جنجالی نام قطبزاده دوباره بر سر زبانها میافتد.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#کوتای_نوژه
#قطب_زاده
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂