🔰با طناب سر از حوزه درآوردم 🔹نوروز سال اول دانشجویی ام بود. ساک رو بستم و قصد وطن کردم. فرهاد یکی از رفقای شهرکردی ام یک کتاب به من داد و حسابی ازش تعریف کرد. گرفتم و همون موقع در دلم گفتم «عمرا کتاب را تا پایان تعطیلات باز هم نخواهم کرد». القصه سوار اتوبوس اصفهان به تهران شدیم و دقایقی نگذشته بود که یک ندایی درونم گفت «یک نگاهی به این کتاب بنداز از بیکاری که بهتره» و این آغاز مسیری شد که دو سال بعد ما را به حوزه علمیه رساند. کتاب را باز کردم: «توسعه و مبانی تمدن غرب اثر سید مرتضی آوینی». در ذهنم آمد مگر راجع به تمدن غرب، هم نظراتی دارد، تصورم این بود که ایشان فقط، راوی روایت فتح و در فضای دفاع مقدس، اثر دارد. اما خیلی زود این خیال خام به باد رفت. نثر بی نظیرش تا خود تهران، مرا با خود کشاند. سوالات اساسی راجع به دنیای غرب و نسبت انقلاب اسلامی با مدرنیسم، را مثل یک اندیشمند دو جانبه از غرب و انقلاب اسلامی بررسی می کرد. همان شب کتاب را تمام کردم. همه کتاب‌های دیگر ایشان را فردایش از کتاب فروشی‌های انقلاب خریدم و شروع کردم به خواندن حتی سه جلد آینه جادو که تحلیل مباحث فنی سینما و نقد فیلم‌های جشنواره فجر وقت بود. بسیاری از این مباحث را نمی‌فهمیدم، ولی عطشی در وجودم شکل گرفته بود که آرام نمی‌گرفت. کتاب‌هایش، نظم فکری‌ام را در نسبت با بسیاری از مسائل به هم ریخت. رمان‌هایی که باطن غرب را خوب نمایان می‌کند و ایشان مفصل در کتاب‌هایش به آنها ارجاع می‌دهد را خواندم، از وسعت مطالعات ایشان در شگفت بودم. مشهورات متعددی که در ذهنم بود را منطق محکم ایشان به هم ریخته بود. دیگر برایم یک پدیده سیاسی صرف نبود، آغاز یک عصر جدید در تقابل با تمدن غرب شده بود. عصری جدید با تعریف نوی از انسان و تاریخ. امام دیگر فقط یک رهبر سیاسی نبود، درک عظمت تاریخی ایشان را مدیون آقا مرتضی هستم. به هر حال با طناب این شهید سر از درآوردم و هیجده سالی هست را مدیون ایشان هستم. حجت‌الاسلام حسین کاظم زاده ✅ کانال «مدیریت حوزه علمیه استان یزد» 🆔 @heyazd