سر امام حسین (ع) در خانه خولی تاريخ الطبري ج ٥ ص ٤٥٥؛ سر حسين(ع) را با خولی بن یزید و حمید بن مسلم ازدی به کوفه، نزد عبیدالله بن زیاد فرستادند. پس خولی بیامد و اراده قصر کرد، درب قصر را بسته یافت. سوی خانه اش رفت و سر را زیر تشتی که در خانه اش بود گذاشت و او را دو زن بود، زنی از بنی اسد و دیگری از حضرمیان... هشام بن محمد کلبی گوید: پدرم(محمد بن سائب کلبی) مرا از نوار بنت مالک(همسر خولی) حدیث کرد: خولی با سر حسین(ع) آمد و آن‌را زیر تشتی در خانه گذاشت، سپس داخل اتاق خانه شد و به سوی فراش خویش رفت.. به او گفتم: چه خبر داری؟ چه نزد توست؟ گفت: برایت بی نیازی روزگار را آوردم، این سر حسین است که با تو در خانه است! زن گفت: پس گفتم وای بر تو! مردمان طلا و نقره می آورند و تو سر پسر رسول خدا را آوردی؟! نه، به خدا سوگند سر من و تو در یک خانه جمع نخواهد شد! زن گفت: پس از فراشم برخاستم و به سوی حیاط خانه رفتم، آنگاه خولی، اسدیه را خواست و نزد خود نشاند و من نشستم و نگریستم... زن گوید: پس به خدا سوگند که پیوسته می نگریستم نوری را که مانند عمودی از آسمان تا تشت متصل بود! و چند پرنده سپید دیدم که دور تشت پرواز می کردند! ❇️هادیان هدایت (آنچه مبلغین نیاز دارند) @Hadi8243 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈