🌷حدیث فاطمی🌷 وَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ : أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي قَدِ اِسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى اَلْمَرْأَةِ اَلثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ أَنَا أُرِيكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ اَلْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لاَ تُعْرَفُ بِهِ اَلْمَرْأَةُ مِنَ اَلرَّجُلِ قَالَ قَالَتْ فَاطِمَةُ فَإِذَا مِتُّ فَاغْسِلِينِي أَنْتِ وَ لاَ يَدْخُلَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ جَاءَتْ عَائِشَةُ تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لاَ تَدْخُلِي فَكَلَّمَتْ عَائِشَةُ أَبَا بَكْرٍ فَقَالَتْ إِنَّ هَذِهِ اَلْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اِبْنَةِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ اَلْعَرُوسِ فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لِأَبِي بَكْرٍ أَمَرَتْنِي أَنْ لاَ يَدْخُلَ عَلَيْهَا أَحَدٌ وَ أَرَيْتُهَا هَذَا اَلَّذِي صَنَعْتُ وَ هِيَ حَيَّةٌ فَأَمَرَتْنِي أَنْ أَصْنَعَ لَهَا ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ اِصْنَعِي مَا أَمَرَتْكِ فَانْصَرَفَ وَ غَسَّلَهَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَسْمَاءُ . از اسماء بنت عميس روايت شده كه گفت:فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم به وى فرمود:من اين عمل را زشت مى‌دانم كه يك پارچه روى جنازۀ زنان مى‌اندازند زيرا هر كسى از حجم و وصف آن جنازه آگاه مى‌شود. اسماء گفت:اى دختر رسول خدا!من نظير آن تابوتى را كه در سرزمين حبشه ديده‌ام،به تو نشان مى‌دهم.آنگاه فرستاد تا شاخه‌هاى تازۀ خرما آوردند و او تابوتى نيكو ساخت و يك پارچه روى آن انداخت. حضرت زهرا فرمود:چقدر اين تابوت خوب است،زيرا جنازه‌اى كه در ميان آن باشد تشخيص داده نمى‌شود كه جنازۀ زن يا جنازۀ مرد است. سپس حضرت فاطمه به اسماء فرمود:پس از آنكه من مردم تو مرا غسل بده،احدى حق ندارد نزد من بيايد.و هنگامى كه فاطمه از دنيا رحلت نمود،عايشه آمد كه نزد جنازه‌اش برود،اسماء به وى گفت:مبادا نزد فاطمه بروى!عايشه به ابو بكر شكايت كرد و گفت: اسماء نمى‌گذارد من نزد دختر رسول خدا بروم،اسماء يك هودج نظير هودج عروس براى فاطمه ساخته است. اسماء در جواب ابو بكر گفت:فاطمه به من دستور داده كه كسى نزد جنازه‌اش نرود،من اين را در زمان حيات فاطمه طبق دستور شخص آن بانو ساخته‌ام. ابو بكر گفت:مانعى ندارد،آنچه را كه فاطمه دستور داده انجام بده.ابو بكر اين بگفت و بازگشت.آنگاه بدن آن حضرت را على و اسماء غسل دادند. 📚بحارالانوار جلد 43 ص 189 @Hafez1356