#نوحه_شب_هفتم_محرم
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حاج_عباس_واعظی
ای غنچهی پـرپر
ای علــی اصغــر
ای ریحـانهی من۲
گردیده ای از کین
در خون شناور
روی شانه ی من۲
ای بلبل زیبایم کــه از غمها فسردی
جز از لب نوک تیغ دگر آبی نخوردی
یارب شده پرپـر
شش ماهه گل من
در گلخانه من
بـر روی دوش من مرا شرمنده کردی
با گلوی پر از خون به رویم خنده کردی
یارب شده پرپـر
شش ماهه گل من
در گلخانه من
من گلفروش عشقم که میگردم به بازار
تـو غنچه ی عشقـی و خداوندت خریدار
بـا صد امیـد ای بابا بمیدانت کشاندم
امـا بــه لبهای خشکت آبی نرسانـدم
چاره ساز عالم راببین بیچاره کردند
قلب مرا و حنجر تـو را پـاره کـردنـد
ای بلبل افسـرده چــرا افسـرده حالی
گهوارهات ای بابا به خیمه مانده خالی
ای بلبل شوریده چرا خسته و زاری
در پرده خون نغمه و آهنگ نداری
آغوش مرا ترک نمودی و از این پس
آغوش پر از مهری از فاطمه داری
هر بار تو را تنگ در آغوش بگیرد
زنهار که بر سینه او سر نگذاری
https://eitaa.com/HajAbasVaezii