سحر بیست و هفتم🌙 قسمت بیست و هفتم: و ما آماده‌ایم....... وَ نُصرَتی مُعَدَّةٌ لَکُم وَ مَوَدَّتی خالِصةٌ لَکُم و که به وجود آمد❤️ عاشق برای رسیدن به معشوق خویش حاضر است از سر و جان نیز بگذرد و عجب متاع بی ارزشی است در برابر ساحت مقدس حضرت 🌹 أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ و آنان که برای یاری تو آماده‌اند از مقربان درگاه الهی هستند نه ترسی در دلشان است از خصم و نه غمی از جنس دنیا و تنها غرق در مهر تو هستند و چشم‌هایشان جای رد پای شماست😍 یا لَیتَنا کنا مَعَک و من بی سر و پا و از کاروان دل جا مانده تنها در بساطم اندکی حسرت دارم و مقداری بغض😭 و ذکری مدام که ای کاش من هم با شما بودم و من از اعماق وجودم از زیر خوارها آوار تلبارشده‌ی گناه اسم تو را فریاد می‌زنم و نام توست که سنگین کوه عصیان را از دوش من سبک می‌کند🏔 و من همین که همچنان مانده‌ام یعنی هنوز در دریای شما حل نشده‌ام💔 و هنوز خودم را می‌بینم یعنی هنوز میان من و شما است میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی از میان برخیز و من هنوز دلم قفل به زنجیر دنیاست⛓ و هنوز دستهایم گره نشده تا در دهان تو دشمنان شما کوبیده شود من عقب مانده‌ام از آنان که سربازان در رکاب شمایند🤚 یابن‌الحسن..... می‌خواهم برخیزم و زین پس در رکاب یاریتان باشم به مدد شما و به دعای شما می‌خواهم با تمام وجود به سویتان بیایم که تمام داستان‌های عالم📚 به شما ختم خواهد شد و ختم این داستان نماز جماعتی است که به امامت شما در صحن خواهیم خواند🤚 انشاءالله برگرفته از ۱.زیارت آل یاسین ۲.زیارت امام حسین ع