سالهابعدازشهادتِ شهیدمحمدعلی برزگر یکی ازبستگان؛درعالم رویا از ایشان می پرسد؟شهادت شما چگونه بود؟شهیدبرزگرلبخندی زدوباگرفتن دست آن شخص ناگاه واردصحنه ومکان وزمان شهادتش شدند.
شهیدبرزگرگفته بود:ما درمنطقه حاج عمران در عملیات کربلای۲؛به فرماندهی شهیدکاوه درتپه سرخ جهادنمودیم.بنده بعنوان آرپیچی زن وخط شکن ویژه شهدا و نوک پیکان حمله انتخاب شدم وعلیرضاشمعدانی هم دستیارم شد. آن شب عملیات حساسی صورت گرفت آب وآذوقه وتوانی برای بچه هانمانده بود.اما چیزی که امیدمان میداد هدف بود.بنده پس ازساعتها درگیری موقع شلیک گلوله آرپیچی براثر ده ها گلوله خمپاره وکاتیوشا ازناحیه پهلو ؛بازو؛و...زخمی و از قله ۲۵۱۹متری حاج عمران به پایین پرت شدم .
بی حال ؛تشنه و...درلابه لای کوه ذکرمیگفتم وتوان حرکت نداشتم.خون زیادی ازبدنم میرفت.
دو روز وچندساعت تا شهادتم طول کشید.اما شیرین ترین لحظه ؛زمانی بودکه حضرت زهرا (س)را بر بالین خود دیدم.
ثانیه های آخرشهادتم حضرت مادربه دورم مثل پروانه می چرخیدوذکر یا بُنیَّ؛روحی؛بدنی؛صدری و...سرمیدادو میگریست.با نگاه اول ایشان را شناختم .باهرزحمتی که بودنیم خیزشدم دست برسینه گذاشتم و سلامی عرض نمودم.
حضرت جوابم را باشوق وسوزدل پاسخ دادوسپس همانگونه که از کنارم میگذشت چادرش را برصورتم کشید وچشمانم راباچادرمبارکشان بست وبا ذکر یا ابالفضل(ع)به شهادت رسیدم.
بله شهادت شیرین است...
حاج قاسم راست میگوید...😢
🕊لحظه شهادت شهیدمحمدعلی برزگر از زبان خودایشان🌷
🆔
@ShahidBarzegar65