. 🔅 ✍️ بسیار سفر باید تا پخته شود خامی 🔹چوپانی را فرزندی بود زیرک و کاردان. این پسر به‌ پدر در شمارش و آمارگیری از گوسفندان کمک می‌کرد‌. 🔸هر غروب پسر گوسفندان را می‌شمرد و چند و چون کار را به پدر گزارش می‌داد تا پدر از نتیجه کارش باخبر شود. 🔹تا اینکه پسر بزرگ شد و به‌دنبال کسب مدرک راهی شهر شد. 🔸بعد از چند سال تلاش و کوشش بالاخره پسر باسواد شد و به خدمت پدر بازگشت. 🔹پدر در کمال مسرت روزی از او خواست تا باز در شمارش گوسفندان به او کمک کند. فرزند هم با تمام اشتیاق قبول کرد. 🔸گوسفندان وارد آغل شدند، اما گویی کار پسر به انجام نرسیده بود، چون معلوم بود که هنوز نتوانسته آن‌ها را بشمرد. 🔹به همین دلیل از پدر خواهش کرد که بار دیگر گوسفندان را برگرداند و از نو وارد آغل کند؛ ولی مثل اینکه پسر نتوانست برای بار دوم و... هم موفق شود و نصفِ شب شد. 🔸پدر که تا آن موقع حوصله کرده و چیزی نگفته بود از کوره در رفت. 🔹با عصبانیت از پسرش پرسید: قبلاً بار اول گوسفندان را دقیق می شمردی و آمارش را به من تحویل می‌دادی، اما الان تا نصفِ شب هم از عهده این کار بر نیامده‌ای! علت چیست؟! 🔸پسر گفت: قبلاً که باسواد نبودم و ضرب‌وتقسیم و توان نمی‌دانستم، کله گوسفندان را می‌شمردم، اما الان که باسواد شده‌ام، پای گوسفندان را می‌شمرم و تقسیم بر چهار می‌کنم ولی نمی‌دانم چرا جور درنمی‌آید. 💢گاهی انسان به‌علت داشتن یک سری اطلاعات سطحی فکر می‌کند که با این اطلاعات باید تمام سوالات را جواب دهد یا آن‌ها را به گونه‌ای پیچیده و در هم کند! 🔺اما همیشه به یاد داشته باشیم که هر سوال جواب آسانی دارد و نیازی نیست آن را عجیب‌وغریب‌تر کنیم! 🔺چون شما بارها تجربه کرده‌اید که جواب سوالات بعد از حل آن‌ها چه‌قدر آسان بوده است. 🔺پس یادمان باشد؛ علم و سواد قدمی است رو به جلو، نه پیچیده‌کردن دانسته‌های قبلی! 🔺بدانیم که برای موفق شدن تنها باسواد بودن کافی نیست باید اطلاعات و تجربه کافی کسب کرد.