یک حکایت بگم براتون
یک زمانی مسئول زکات کمیته امداد بودم
اونجا به رهبری راحت دهن کجی میشد
به جرم اینکه مدافع رهبر انقلاب بودم و با یاران هاشمی آبم توی یک جوب نمیرفت قرارداد سال چهارم من رو امضا نکردن و مجبور شدم از کمیته امداد بیام بیرون
رفتیم یک شهرستان دیگه برای کار تبلیغی و فعالیتهای طلبگی
کارها خوب بود و با نفوذ بین مردم به شیخ نمر معروف شدیم
اما اونجا هم فرماندار دولت روحانی و مسئول اطلاعات و چند پولدار ضد انقلاب باز تحمل نکردن
اذیت کردن و آخر مجبور شدم برای ادامه تحصیل بیام قم
به مدت ۶ سال هر ماه مبارک رمضان و ماه محرم برای منبر و روضه خوانی دعوتم میکردن به یکی از شهرهای اصفهان
باز مثل همیشه کار خوب بود و مردم رو حسابی جذب کرده بودم و ارتباطات خوب شد اما امسال متوجه شدیم که بعضی از تصمیم گیران همان مسجد و حسینیه برای اینکه ما روی منبر از رهبر این نظام یعنی شخص آیت الله خامنه ای حفظه الله دفاع میکنیم و هیچ جریانی رو قبول نداریم باز پیام رسید که شما رو نمیخواهند و دنبال یک آخوند اصلاح طلبند که حداقل از رهبر دفاع نکنه و موفق شدن ☺️
نمیدونم کار من کجاش ایراد داره ولی احساس میکنم مشکل از خودمه چون مردم را جذب میکنم اما تصمیم گیران برای مردم رو نتونستم جذب کنم .
خلاصه بعد از 15 سال تبلیغ دین فهمیدم هرکسی از حق دفاع کنه آخر باید خودش کله پا بشه
بله ، من میتونستم از رهبر و نظام بد بگم و شغلم و منبرم رو داشته باشم.
دیگه تصمیم گرفتم نه برای این مردم منبر برم و نه تا آخر عمر در ادارات این کشور کار بکنم چون باید مدام با بدخواهان ولایت بجنگم و خودم را غرق در حاشیه کنم .
امسال برای اولین باره که دیگه نمیتونم منبر برم و آن هم به جرم حمایت از ولی فقیه !؟
البته شرایط بیماری فرزندم که در همین سفر تبلیغی فلج شد هم نمیزاره هر کجای از کشور سفر کنم
متاسفانه در این مملکت ظاهراً هرکسی به ولی فقیه و نظام لگد میزنه بیشتر منفعت دنیایی برایش دارد .
خدایا عاقبت ما رو ختم بخیر کن
خدایا به این مردم میگم که بدانند ، من مردم را به روحانیت خوشبین کردم و جذب کردم اما تصمیم گیران برای دین و دنیای مردم را نتوانستم و من را حذف کردن
یا حق