☘🌸🕊☘🌸🕊 مادر سردار سرافزار اسلام، شهید محمدابراهیم همت نقل می‌کند: به محمدابراهیم گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه‌ات را از این طرف به آن‌طرف می‌کشی؛ بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم. گفت: نه،‌نه! حرف این چیزها را نزن، دنیا هیچ‌ارزشی ندارد. شما هم غصهٔ مرا نخور. خانهٔ من عقب ماشینم است؛ باور نمی‌کنی بیا ببین. همراهش رفتم، در عقب ماشین را باز کرد؛ سه کاسه، سه بشقاب، یک سفره پلاستیکی، دو قوطی شیرخشک بچه و یک‌سری خورده ریزهٔ دیگر. گفت: این هم خانه! دنیا را گذاشته‌ام برای دنیادارها، خانه هم باشد برای خانه‌دارها! این آرامش شهید همت و سخت نگرفتنش به خاطر این بود که نگاهش را تغییر داده بود، رنج‌و‌لذت را از بالا می‌دید و از بالا به زندگی می‌نگریست. 📚«با بچه‌هایم سر یک سفره» صفحه۷۸ @Hamrahe_Shohada