🕊🌸🕊🌸🕊
می دانستم جز حقوق، دریافتی دیگری ندارد و یک دلار حق مأموریت یا اضافه کار نمی گیرد.
گفت:
تا در کرمان بودم، مبل نداشتیم.
به تهران که آمدم ، به خاطر مهمان ها مبل خریدم.
گفت: توی خانه سنتی عمل می کنم.
گاهی از روستا برایم روغن و نان و این طور چیزها می آورند و وسایل زندگی ام را تأمین می کنند.
مثل روحانیت که مردم آن ها را تأمین می کنند ، مرا هم مردم تأمین می کنند.
می گفت:
پسرم می خواهد داماد شود وقتی برای خرید رفتیم، زیاد پول نداشتم.
نگران بودم اگر خانواده ی عروس خواستند چیز گران بخرند، چه کار کنم!
کسی این حرف را می زد که اگر اشاره می کرد، امکانات زیادی برایش فراهم می شد.
بعد از مدتی گفت خدا رساند، خرید را حل کردم.
📚حاج قاسمی که من می شناسم ص ۲۴و ۲۶
◽️◽️◽️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada