🔴 شهیدی که از مادرش خواست بر گلویش بوسه زند
🔹 آن روز گویی دوباره قراری داشتی و مشتاق دیداری بودی؛ چون سروی در برابر مادر ایستاده بودی، سر خم کردی و از او خواستی گلویت را بوسه زند. گفتی این سر قرار است قربانی راه خدا شود. بعد ایستادی و نگاهت را به چشمان مضطرب مادر دوختی و گفتی: «گفته بودم من متعلق به شما نیستم، شهادت برای من از عسل شیرینتر است من باید بروم.»
#همراه_شهید@Hamrahe_Shohada