58339 Mohammdbagher Amidfar: فرازی ازوصیت نامه بسیجی شهید سیروس یزدانی ولادت : بیست و چهارم خرداد ۱۳۴۰ در مراغه شهادت : سیزدهم آبان ۱۳۶۲ در جزیره مجنون قسمت اول الهی، هر دم منتظر مامورانت هستم که درب این زندان را بشکنند و مرا از زندان من، برهانند. خدایا، منتظر تکه و پاره های آهن و گلوله های آتشین هستم و مقدم‌شان را هر دم گرامی ‌می‌دارم. منتظر و عاشق‌ام، عاشق وصالت! آن کس که عاشقت شد کی می‌تواند این زندان را تحمل نماید؟! این مرغ بی قرار دل را که قرارش ربودی، اکنون هر دم خود را بر در و دیوار این قفس آهنین می‌کوبد تا شاید راه گریزی پیدا کند و اوج بگیرد و خود را در افق‌ های بی کرانه فضل و عنایت‌هایت محو کند و خود را در نعمت عظیم راضیه دریابد ودر جوارت به مرضیه برسد. خدایا، شکرت که به من سعادت دادی تا در کاروان خونین حسینی که از کربلا راه افتاده است و الان در جبهه های جنوب و غرب وطن عزیزمان در گردش است و هر دم عاشقانی را به سوی خود می‌خواند و با خود همراه می‌سازد، شرکت کنم. الهی، این بنده‌ی حقیر در شکرانه‌ی این همه عطایا و نعمت‌ها چیزی جز یک جان بی ارزش و ناقابل برای عرضه و تقدیم ندارد. شهدا را با صلواتی یاد کنیم @Hamrahe_Shohada