یادم سال پیش و۳سال قبل تر درمسیراربعین درعراق پسر بچه ۳ساله اینقدر گریه میکرد😭 پدر ومادرش کلافه شدن.
متاسفانه پدرش بخاطرشدت گرما کاری کرد که 😔بگذریم..
پرسیدم چرااین کارکردید😳
گفت اسباب بازی براش نیاوردیم کلافمون کرده.😔
خداروشاهدمیگیرم که ازبین اسباب بازی ها یه توپ پلاستیکی کوچیک بهش دادم همون آن گریش قطع شد😊
ارزش اون توپ برامن هزارو دویست تومن بود که تهران خریدم.
اماارزش معنوی اون کار خیلی بالابود.
مادر بچه گفت خداخیرتون بده😊😊
همین برای ما و بانی هاش کافیه