🌷🇮🇷🥀
🇮🇷🌷
🥀
*💎
گاه شمار محرم تا اربعین حسینی (ع)*
*👈
قسمت هفـدهـم:*
*🌹
وقایع روز بیستم محـرم سال ١٣۶١ ه.ق.؛*
*🔹
دفن بدن جُـوْن در کربلا:*
بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.
(منتخب التواریخ، ص. ٣١١)
جُـوْن کسی بود که امیر المؤمنین علیهالسلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید.
هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیهالسلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.
هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین علیهالسلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز!.
جُـوْن خود را به قدمهای مبارک امام حسین علیهالسلام انداخت و بوسید گفت: ای پسر رسول خدا!، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟!
جُـوْن با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم!. نه آقای من، از شما جدا نمیشوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد!.
جُـوْن میگفت و گریه میکرد به حدی که امام حسین علیهالسلام گریستند و اجازه دادند.
با آنکه جُـوْن پیرمردی نود ساله بود، ولی بچهها در حرم، با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمهها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمهها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آن که اطراف او را گرفتند و زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیهالسلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جُـوْن کشید و فرمود:
*
"الهم بیض وجهه و طیب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد علیهم السلام. بارالها رویش را سپید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام. محشورش نما."*
از برکت دعای حضرت، روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنان که وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود!.
(وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام :ص. ۱۱۵)
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرب و بلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دست گیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشه شش گوشه تو
حرمت عرش معلاست اباعبدالله
هرکسی داد سلامی به تو وُ اشکش ریخت
او نظر کرده زهراست اباعبدالله
چشم ما روز قیامت به پر قنداقه ست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزی گریهی ما دست رباب افتاده
روضه خوان در دل صحراست اباعبدالله
باب بین الحرمین از حرم عباس است
همه جا سفرهی سقاست اباعبدالله
ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله
مادرت گفت "بُنَیَّ" دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
(قاسم نعمتی)
ـــــــــــــــــــ
*🇮🇷
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .*
👈 دو کلمـه حـرف حساب👇
👌پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/Dokameharfehesab
پیامرسان بله:
https://ble.ir/2kakameharfehesab
#نشر_حداکثری
#حجاب_حکم_خدا
#روزشمار_محرم
#نهضت_حسینی (ع)