𓂅
مأموریت من شھـری بود کهـ دختری را در خاك آنجا به یادگـار گذاشتہ بودم تا
رد تو در تمـام سرزمینهاۍ اسلامے بـماند،
برای قیامِ خونخواهانۀ مھدۍات کهـ در قتلگاھِ
خدا بر فرشتگانت نمایـان کردھ بود تا غـم تو را تاب بیاۅرند.
از همه جدایـم کردنـد و من شدم مأمور شام و آیندھاي
کهـ رقم مےخورد با نـام تو گرد من
براۍ ظہـور !
. خواهـر / نرجـس شڪوریـان فرد .