📚 👈 زورمندی مکن بر اهل زمین 🌴در زمان های قديم ، حاکم ظالمی بود که هيزم کارگرهای فقير را به بهای اندک می خريد و آن را به قيمت زياد به ثروتمندان می فروخت. صاحبدلی (يکی از اهل باطن) از نزديک او عبور کرد و به او گفت: 🍂ماری تو که هر که بينی بزنی 🍂يا بوم که هر کجا نشينی بکنی 🍂زورت ار پيش می رود با ما 🍂با خداوند غيب دان نرود 🍂زورمندی مکن بر اهل زمين 🍂تا دعايی بر آسمان برود 🌴حاکم ظالم از نصيحت آن صاحبدل، رنجيده خاطر شد و چهره در هم کشيد و به او بی اعتنايی کرد، تا اينکه يک شب آتش آشپزخانه به انبار هيزم افتاد و همه دارايی او سوخت و به خاکستر مبدل شد. 🌴از قضا روزگار، همان صاحبدل روزی از نزد آن حاکم عبور می کرد، شنيد حاکم می گويد: نمی دانم اين آتش از کجا به سرای من افتاد؟ به او گفت: اين آتش از دل فقيران به سرای تو افتاد.(يعنی آه دل تهيدستان رنجديده، خرمن هستی تو را بر باد داد.) 🍂حذر کن ز دود درون های ريش 🍂که ريش درون عاقبت سر کند 🍂بهم بر مکن تا توانی دلی 🍂که آهی جهانی به هم بر کند @Harf_Akhaar