#مناجات
اینجا نشستهایم سرِ سفرهی وجود
اینجا نشستهایم کنارِ خدای جود
پیچیده عطر و بوی عجیبی که بهتر است
از بوی مُشک و عنبر و اسفند و بوی عود
ایام روزه داری و ایام برکت است
از سر رکود رفته به دل ها رسیده سود
جمعیم خوب و بد، همه در محضر کریم
آزُرده باد یارب از این جمع ما حسود
پروندهی سیاه مرا وا نکرده بست
پروندهی سیاهِ مرا داد دست رود
برگشتهایم پیش نگاهش، چقدر دیر!
حل کرده است مشکلمان را چقدر زود
این گریه ارزش است، ولو با ادا اصول
چه دستها گرفته همین اشکِ وانمود
::
آه از قیام او که به یکباره شد قعود
آه از رکوع او که به یکباره شد سجود
این تشنه بودن است، نه والله، تشنگی
یعنی زبانِ او که چنان چوب خشک بود
از تشنگی چقدر بگویم، نگاه او
یک هالهی سیاه گرفته شبیه دود
حسن معارف وند
غروبجمعه١٩فروردین١۴٠١
۶رمضان١۴۴٣
@HassanMaarefvand