هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_وهشت تا اينکه اون روز توي آسانسور با هم مواجه شديم. چند با
[• 📚•] -نه دکتر دايسون اگر خرافات بود عيسي مسيح، مردهها رو زنده نمي کرد، نزديک به 6444سال از ميلاد مسيح مي گذره شما مي تونيد کسي رو زنده کنيد؟ يا از مرگ انساني جلوگيري کنيد؟ تا حالا چند نفر از بيمارها، زير دست شما مردن؟ اگر خرافاته، چرا بيمارهايي رو که مردن زنده نمي کنيد؟ اونها رو به زندگي برگردونيد دکتر دايسون، زنده شون کنيد.سکوت مطلقي بين ما حاکم شد. نگاهش جور خاصي بود؛ حتی نميتونستم حدس بزنم توي فکرش چي مي گذره، آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم. -شما از من مي خوايد احساسي رو که شما حس مي کنيد من ببينم؟ محبت و احساس رو با رفتار و نشانههاش ميشه درک کرد و ديد. از من انتظار داريد احساس شما رو از روي نشانه ها ببينم؛ اما چشمم رو روي رفتار و نشانه هاي خدا ببندم، شما اگر بوديد؛ يه چيز بزرگ رو به خاطر يه چيز کوچک رها مي کرديد؟ با ناراحتي و عصبانيت توي صورتم نگاه کرد...-زنده شدن مردهها توسط مسيح يه داستان خيالي و بافته و پردازش شده توسط کليسا بيشتر نيست همون طور که احساس من نسبت به شما کوچيک نبود. چند لحظه مکث کرد...-چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاري بکنم. حالا ديگه من و احساسم رو تحقير مي کنيد؟ اگر اين حرف ها حقيقت داره، به خدا بگيد پدرتون رو دوباره زنده کنه چند لحظه مکث کرد...با قاطعيت بهش نگاه کردم...-اين من نبودم که تحقيرتون کردم، شما بوديد... شما بهم ياد داديد که نبايد چيزي رو قبول کرد که قابل ديدن نيست. عصبانيت توي صورتش موج مي زد، مي تونستم به وضوح آثار خشم روي توي چهرهاش ببينم و اينکه به سختي خودش رو کنترل مي کرد؛ اما بايد حرفم رو تموم مي کردم. -شما الان يه حس جديد داريد، حس شخصي رو که با وجود تمام لطف ها و توجهش... احدي اون رو نمي بينه، بهش پشت مي کنن بهش توجه نمي کنن، رهاش مي کنن و براش اهميت قائل نميشن، تاريخ پر از آدم هاييه که خدا و نشانه هاي محبت و توجهش رو حس کردن؛ اما نخواستن ببينن و باور کنن، شما وجود خدا رو انکار مي کنيد؛ اما خدا هرگز شما رو رها نکرده... سرتون داد نزده، با شما تندي نکرده 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... [•📙•] @Heiyat_Majazi