🍃🎐•| ✨ صدیقه هیچ‌گاه فقط به فکر میهن خویش نبود، بلکه رنج و ستمی که بر مستضعفان جهان می‌رفت، روح او را آزرده می‌کرد. در شعری به عنوان «در اوایل ۵۵» دردش را از سکوت جامعه، رنجش را از ستم‌هایی که بر مردم می‌رود و امیدش را به ادامه راه شهیدان و درک شهادت، اعلام می‌کند: «من فریاد خشک شده در گلو هستم من چروک صورت پدر و مادر داغدیده‌ای هستم من گرسنگی، دربه‌دری را می‌دانم به‌یاد داشته باش راهم را ادامه بده من شهیدم...» 🇮🇷✌️🏻 . . شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد 🙃👇 🍃🎐•| Eitaa.com/Heiyat_Majazi