گفت:بعدازاینحالشخوبہازخواب پریدم؛
چنانبوی
گلنرگستواتاقپیچیدهبود. . کہبقیہیمریضامیپرسیدنکیاینجا
گل نرگسخریده؟!
یہشاخہازاونگلبهمونبدین . .
چقدربویخوبیداره. .
گفت:دکتراومدوپسرمومعاینہکرد؛ گفت:بچتونعلائمنداره
خیلیعجیبہ!
هیچعلائمیازبیماریتویبدنش نیست.
ورفت!
سپردهبودآزمایشبگیرندوباره؛
آزمایشگرفتنوهیچعلائمینبود!
وگفتنپسرتمرخصہومیتونیبری؛
گفت:خیلیپولدارنبودیم
وقتیخواستمبرموتصویہکنم،
گفتنکہ:خانمحسابشماتصویہشده، تازه۴۰۰هزارهمبیمارستانخلاصہ؛ بدهکارهکہموقعرفتنبیایدوتحویل بگیریدازمون. .