پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۲۲) #فصل_دوم (در محضر اساتید) #مدارس_ومراحل_تحصیل_حوزوی (بخش سوم) سه چهار
(خون دلی که لعل شد ۲۳) (در محضر اساتید) (بخش سوم) پدرم ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهره گیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایام ماه محرم و همچنین ماه های تابستان هم بهره میگرفت. در هفت روز اول ماه محرم برای من درس میگفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه امام حسین (علیه السلام) میرفت. چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و میگفت: ما در نجف علی رغم هوای طاقت فرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه میدادیم؛ بنابر این تابستانها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟! مطول را در ماه های تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد می آمد و دو ماه میماند. من او را قبلا دورادور میشناختم، چون بیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس میکرد و بعد هم که به قم میرفت، به تدریس همین دروس در قم میپرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد. من ساعتهایی طولانی از روز را به درس خواندن نزد او میپرداختم. لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان _یعنی ظرف چهارماه_ به پایان رساندم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945