همیشه با دو سه نفر می رفت گلزار شهدا قدم به قدم که می رفت جلو، دلتنگ تر از قبل می شد، دلتنگ شهادت،🕊 دلتنگ رفقای شهیدش...💔 کنار قبور می ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش می گفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم می شد فهمید.😢 نجواهایی از جنس دلتنگی، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه می رفت می نشست و خلوت می کرد بعد رو می کرد به ما و می گفت:《قرآن همراهتون هست؟》😊 اگر بود که سوره حشر را می خواند و اگر هم نبود از توی موبایل📱 برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما می خواند...🌹 @soleymani_ir